Wednesday, November 29, 2006
!!!آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا
پ.ن1:بعضی وقت ها واقعا دلم برات تنگ میشه....ولی چه میشه کرد دست سرنوشته!!!پ
!!!پ.ن۲:نه نه نه با تو نبودم....با تو بودم
Tuesday, November 21, 2006
:-ss
بعضی وقت ها انقدر آدمای عوضی دور و اطرافم زیاد میشه که همش این فکر میاد تو ذهنم که نکنه تو هم یکی از اونا بودی!!!یا اینکه تو
یا اینکه تو!!!یا اینکه تو
d
یا اینکه تو!!!یا اینکه تو
d
!!!!خوب آدم میترسه دیگه
Monday, November 20, 2006
شناخت خدا
بی یاد او مباش که یاد او مرغ روح را قوّت وپرو بال است. اگر آن مقصود کلی حاصل شد نورُ عَلی نور.باری, به یاد کردن حق , اندک اندک , باطن منوّر شَود و تو را از عالم انقطاعی حاصل گردد , مثلا همچنان که مرغی خواهد که بر آسمان پرد اگرچه بر آسمان نرسد , الّا دم به دم از زمین دور می شود و از مرغان دیگر بالا می گیرد. یا مثلا در حقّه ای مشک باشد و سرش تنگ است دست در وی می کنی مشک بیرون نمی توانی آوردن الّا مع هذا دست معطر می شود و مشام خوش می گردد. پس یاد حق همچنین است اگرچه به ذاتش نرسی الّا یادش , جلّ جلاله , اثرها کند در تو و فایده های عظیم از ذکر او حاصل شود.شناخت خدا
از کتاب راه عرفانی عشق تعالیم معنوی مولوی نوشته ویلیام چیتیک
خودمونیما این مولوی هم عجب موجودی بوده....انصافا تشبیهات رو ببینید...آدم حال می کنه
Tuesday, November 07, 2006
Monday, November 06, 2006
اگه بعضی وقت ها پست های تو رو می خونم و چیزی نمی گم
اگه بعضی وقت ها کامنت های تو رو می خونم و چیزی نمی گم
اگه بعضی وقت ها حرفای تو رو می شنوم و چیزی نمی گم
اگه بعضی وقت ها تیکه های تو رو می شنوم و چیزی نمی گم
بذار به حساب اینکه وقت نداشتم...یا اینکه اون موضوع به نظرم جالب نبوده...یا شایدم حوصله جرو بحث نداشتم....یا اینکه ترجیح دادم نشنیده بگیرم
اگه بعضی وقت ها کامنت های تو رو می خونم و چیزی نمی گم
اگه بعضی وقت ها حرفای تو رو می شنوم و چیزی نمی گم
اگه بعضی وقت ها تیکه های تو رو می شنوم و چیزی نمی گم
بذار به حساب اینکه وقت نداشتم...یا اینکه اون موضوع به نظرم جالب نبوده...یا شایدم حوصله جرو بحث نداشتم....یا اینکه ترجیح دادم نشنیده بگیرم
ولی اصلا به حساب ابن نذار که نفهمیدم چی داری می گی
