Saturday, November 24, 2007

158

dokhtarhaie zesh ...pesarhaie ziba
dokhtarhaie ziba ...pesarhaie zesht

barchasbe horofe farsie keyboard mikham
hosele nadaram fekr konam ke kodom harf koja bod

toie terafic mondam be toor vahashtnak ...ranande vahsheiane ranandegi mikard
az shedat sarma va yek lenge pa montazere taxi shodan va ezterabe inke alan tasadof mikonim va terafic va bogh va dod va hamechi asabam beham rokhte

man mashin mikham...man mashine khodamo mikham...man mashin gharzi nemikham...man morafahe bidard nistam vali morafahe ba dard hastam...man az taxi badam meiad.. az adamaie to taxi ke kerm mirizan badam meiad...man az bus badam meiad man az sandali nadashtan toie bus va ba koli ketabo jozve koole va laptop va hamechi vaysadan badam meiad...man az metro gahi khosham meiad vali faghat baraie tanavoo....man morafahe bidard nistam vali morafahe ba dard hastam

man barchasbe horofe farsie keyboard mikham!!!

157

تلویزیون داره یه فیلم پلیسی میذاره
من روی مبل نشستم و دارم تاب می خورم
تلفن زنگ میزنه
هیچکس پا نمیشه
با زحمت از روی مبل بلند میشم و میرم که تلفنی که توی آشپزخونه هست رو جواب بدم
چون کلی زنگ خورده فکر میکنم تا بهش برسم قطع شده
گوشی رو برمیدارم
من:الو؟
اون:سکوت
من:الو بفرمایید؟
اون:سکوت
من:الو؟
اون:{با زمزمه} الو محیا؟
من:بله بفرمایید؟
اون:{با زمزمه}محیا خودتی؟
من:بله شما؟(این دیگه کیه؟نکنه میناست؟)ی
اون:{با زمزمه}محیا من نیلوفرم, یه مشکلی پیش اومده
من:کدوم نیلوفر؟الو چقدر آروم صحبت میکنین!
اون:{با زمزمه}نیلوفر رحیمی هستم نشناختی؟الو من نمیتونم صحیت کنم ,اینجا گیر افتادم
من:نه نشناختم حالا بگو چی شده؟
اون:{با زمزمه}من اومدم خونه دوست پسرم بهم گیر داده نمیذاره از خونه بیام بیرون ازم سکس میخواد نمیدونم چی کار کنم ...اگه تا یک ساعت دیگه بهت زنگ نزدم به این شماره زنگ بزن
من:الو چی میگی؟کدوم شماره؟شمارتو بگو
اون:{با زمزمه}مکه شمارم نیفتاد؟
من:نه نیفتاده شمارتو بده
تلفن قطع میشه
به طرف اتاقم میدوم که ببینم از چه شماره ای زنگ زده شده و همین طور فگر میکنم که نیلوفر دیگه کیه؟
لعنتی سیم تلفن قطعه. سیم رو وصل میکنم و میرم تو اتاق .بابا داره تلویزیون نگاه میکنه...نمی دونم چی بگم!
من:بابا ...م م م م ....الان,الان یکی زنگ زد گفتش اسمش نیاوفر,گفت که ....م م م م ....خونه دوست پسرشه و و پسره نمیذاره از خونه بیاد بیرون و و ....م م م ...و ازش چیز می خواد من نمیدونم کیه؟چی کار کنم؟
بابا:کی؟چی؟کی بود؟شمارش چی بود؟
من:نمیدونم قطع شد
تلفن زنگ میخوره.
صبر میکنم شماره که افتاد گوشی رو برمیدارم
من:الو..الو بگو
اون:{با زمزمه}شمارم افتاد؟
بابا:آدرسشو بگیر
من:الو نیلوفر تو الان کجایی؟آدرستو بده
اون:دقیق نمیدونم حدودی بلدم
من:بگو می خوام به 110 بگم
اون:نه نه به پلیس نگو نمیخوام خانوادم بفهمن آبروم میره مامان بابام نمیدونن....من چی کار کنم؟ اگه باهاش سکس داشته باشم که ولم کنه چی میشه؟
من:نه نه دیوونه نشو بگو کجا یی؟به پلیس نمیگم....بگو کجایی با بابام میام
گوشی رو قطع میکنه
کل خانواده جمع میشن هرکی یه چیزی میگه و من مدام دارم فکر میکنم که این نیلوفر کیه؟
بابا زتگ میزنه به آقا محسن و قضیه رو براش تعریف میکنه, اونم شماره یکی رو میده و کیگه بهش زنگ بزنین و قضیه رو براش بگین.
من به دختر اس ام اس میزنم و ازش آدرسشو میپرسم و چون فکر میکنم من رو با یک نفر دیگه اشتباه گرفته اسم خودم رو هم بهش میگم.
یکم بعدش زنگ میزنه به موبایل ولی هیچی از حرفاشو نمیشنوم...قکر میکنم گفت تموم شد همه چیز یا یه همچین چیزی.
ما نشستیم و داریم احتمالات رو بررسی میکنیم
یکی میگه شاید مزاحم بوده
یکی دیگه میگه اگه مزاحم نباشه و واقعا مشکل براش پیش اومده باشه چی؟و...از این چیزا
یکم بعدش یه اس ام اس میاد از نیلوفر که توش نوشته: من دارم میرم خونه الهام جون ,رسیدم بهت زنگ میزنم به گلی سلام برسون
بازم بحث شروع میشه
یعنی اومده بیرون...الهام کیه؟حتما ازاول اشتباه گرفته بوده...یعنی چی شد؟سرکاری بود؟
...
از اینجا به بعد دیگه خبری از این نیلوفر نشد فقظ ما یکم حدس زدیم و یکم خندیدیم آخر هم معلوم نشد این خانم کی بود و چی می خواست و مشکلی داشت یا نه؟؟؟!!!؟؟؟


Friday, November 09, 2007

156

انقدر سرعت تایپم زیاد شده که وقتی حرکت دستم رو روی کیبورد میبینم چندشم میشه

پ.ن: این پست اثر مستقیم این است که تو زندگیم هیچ اتفاق خاصی نیفتاده

This page is powered by Blogger. Isn't yours?