Saturday, December 31, 2005
مخالفت
نمي دونم شايد واقعا لذت داره
مخالفت كردنو ميگم....اونم مخالفت كردن با چيزي كه مي دونن درسته
ولي فقط براي نشون دادن نمي دونم چي شروع ميكنن به مخالفت كردن
نمي دونم شايد واقعا احساس خوبي بهشون دست ميده احساس باحالي يا هر چيزه ديگه اي ولي اي كاش مي فهميدن كه با اين كار فقط چهره خودشون را منفورتر ميكنن
Thursday, December 29, 2005
chom
چون آهوي گمگشته به هر گوشه دوانم
تا دام در آغوش نگيرم نگرانم نگرانم
Wednesday, December 28, 2005
خيلي دورم خيلي
از چيزي كه هستم تا چيزي كه مي خوام باشم خيلي راه نيست
ولي
از چيزي كه هستم تا چيزي كه مي خواي باشم خيلي راه
هزاران هزار كيلومتر هزاران هزارآدم نمي دونم مي تونم يا نه
نمي دونم مي خوام يا نه
نمي دونم
هيچي نمي دونم
چقدر.........
Tuesday, December 27, 2005
خيلي جالبه امشب يه كم ناراحت شدم....مي دوني جالبيش كجاست؟جالبيش اينجاست كه اصلا فكر نمي كردم سر همچين قضيه اي ناراحت بشم....آخه اولين بار كه ازم پرسيد من كلي تعجب كردم كه بابا اين چه سواليه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ولي الان!!!!!!!!!!!نمي دونم
عجيبه خيلي عجيبه اين طوري همه چي فرق داره همه چي يه جور ديگه هستش تا الان با زاويه 45 همه چي رو نگاه ميكردي الان با 135
تا الان بودي از الان بايد باشي تا الان ....از الان......عجيبه خيلي عجيببببببب
Monday, December 19, 2005
i love it:D
ايول ايول..... آخه نازييييييييي..... خيلي با حال بود....هوممممممممم
كلي حال كردم كلي خوشحال شدم ....انشا الله كه هميشه هميشه همه خوب و خوش باشن مخصوصا دوست جوناي من
>:D<هورااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
Sunday, December 18, 2005
مردم عجب رويي دارن
.....عجب دور زمونه اي شده
دروغ؟
تا دلت بخواد
تهمت؟
اووووووووووووووو نگو و نپرس
ريا؟
بيا و ببين
......
.....
....
...
..
.
ولي اون اولي از همه بيشتر. جالب اينكه ديگه مراعاتم نمي كنن كه يه وقت سوتي ندن همين جوري ميگن و ميرن
Friday, December 16, 2005
it's me:DDDDD
.....خدايا شكرت
خدايا شكرت كه انقدر خوبي انقدر مهربوني
...... خدايا شكرت كه هستي
خدايا شكرت كه به من توجه ميكني
خدايا شكرت كه دستمو ميگيري كه تنهام نميذاري كه به فكرمي كه باهامي
خدايا هزاران هزار بار شكرت
>:D<
:D
روز جهاني كودك و تلويزيون مبارك باددددددددددددددددددددددددددد
هورااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
all alone
....كم كم
....يواش يواش
.....آروم آروم
....ميبره
.....غارت ميكنه
....مي شكونه
....له ميكنه
.........دارم پير ميشم
i really miss my old spirit.....
Thursday, December 15, 2005
ببخشيد
ببخشيد
ببخشيد اگه ناراحتت كردم
ببخشيد اگه اذيتت كردم
ببخشيد اگه نگران من بودي و من نفهميدم
ببخشيد اگه تو به آينده فكر ميكردي و من نفهميدم و دنبال خوش گذروني بودم
ببخشيد اگه ناراحت شدي و رفتي و من....ئ
.......
.....
...
..
.
تو خيلي خوبي و من تا حالا مقدارشو نفهميده بودم
دوست دارم هوارتا بازم ببخشيد:)ن
:P:D پ.ن :راستي من قرار بود 5 برم پيش نگار نه 3
يه وقت بهم نگي بسه:(
چرا؟
چرا تا ميام خوشحال بشم همش يه اتفاقي ميوفته كه همه چي خراب ميشه؟
مي خوا بگي خيلي قور ميزنم مي خواي بگي ديگه بس كنم؟
....
...
..
.
:(....ولي نه هركس بگه تو اينو نميگي
ولي آخه انصافا بالا غيرتا اين رسمشه؟تو كه ميدوني وضعيتمو پس چرا انقدر از همه طرف برام ميباروني؟
:(مي خواي ببيني ظرفيتم چقدره؟خوب من خودم بهت ميگم انقدر جزوندن نداره كه
....
...
..
.
....كمكم كن
....دستمو بگير
.....دوست دارم
.....دوسم داشته باش
Sunday, December 11, 2005
..............
...داشتم ميومدم خونه يه چيزي تو ذهنم بود كه بنويسم ولي خوب الان هرچي فكر ميكنم يادم نمياد
:در نتيجه
update :D
