Sunday, February 12, 2006

تراوشات مخ اينحانب:D

من نمي فهمم هدف مردم از ازدواج كردن چيه؟؟؟ واقعا قرار چه اتفاقي بيفته؟؟؟؟؟
امروز احساس كردم ... داره ازدواج مي كنه كه از دست غرزدن هاي مامان باباش راحت بشه و طرفشم داره ازدواج مي كنه كه...نمي دونم واقعا اين دو تا نمي فهمن دارن چي كار مي كنن؟؟؟فكر كردن خاله بازي؟؟؟آخه پسر خوب تو كه آه نداري با ناله سودا كني واسه چي دختر مردم را خر و در نهايت بد بخت ميكني؟؟؟
با تو هم هستم....خانم جنابعالي كه هنوز عادت هاي بچه گونتو ترك نكردي چرا الكي به يكي بچه تر از خودت ميگي بله؟؟؟
اون ننه باباتونم كه من نميدونم چي تو مخشون ميگذره بابات رسمن بهت ميگه بچه اي اگه فلان كارتو ....ببينه از ازدواج با تو پشيمون ميشه ولي همين بابا كه ميدونه تو هنوز بچه اي اصرار ميكنه كه زودتر شوهرت بده....چرا؟؟چون كه از فساد تو جامعه ميترسه ميترسه يه وقت خداي نكرده يه پسر به دخترش بكه بالاي چشت ابرو
آخه من نمي فهمم چرا عوض اينكه بچه هاتونواز اول درست تربيت كنيد ميگذارين آخر سر بدبختش مي كنين؟؟؟
..............
........
.....
..
.
يه نكته آدما فقط تو ازدواج به نكته هم سطح بودن خانواده ها اهميت ميدن ولي من امروز فهميدم كه آدم تو دوستي هاي معمولي و روزانه اش هم بايد اين نكته رو رعايت كنه وگرنه اون دوستي كوفت ميشه
..............
..........
......
....
..
.
خيلي سعي كردم كمك ات كنم قبل از اينكه كار به اينجا بكشه نشنيدي اميدوارم هيچ وقت نتيجه اين نشنيدنت رو نبيني ....ولي من هنوزم دوست دارم و هنوزم سعي مي كنم كمك ات كنم ...خدايا كمكم كن كمكش كنم
.................
...........
........
....
..
.
امشب خيلي حرفا تودلم بود كه دوست داشتم اونا رو بگم ولي نمي دونم چرا نميان بقيه حرفام
آها يه چيز ديگه اين چند وقته تو وبلاگا حرف عشق زياد شده هم تو وبلاگا هم بين آدما هم كلا همه جا ...م م م ....ميخواستم بگم يه سري چيزها هستن كه اگه در موردشون حرف بزني قشنگيشون از بين ميره اگه سكوت كني و از بودنش.ن لذت ببري خيلي بهتر خواهد بود
...............
..........
.....
...
..
.
:Dفكر كنم تموم شد حرفام

Comments: Post a Comment



<< Home

This page is powered by Blogger. Isn't yours?