Wednesday, March 07, 2007
136
"آیا دوباه روی لیوان ها خواهم رقصید؟"
تا جایی که می دو نم این آخرین نوشته اش بوده
نمی دونم چرا ...واقعا برام سوال...چرا از مرگ کسی که تا یک ماه پیش حتی نمی دونستم وجود داره انقدر ناراحت میشم...وقتی نوشته های دوستاشو در موردش می خونم وقتی عکساشو می بینم همش فکر می کنم که چرا؟
همیشه فکر می کردم آدم هایی که خود کشی می کنن آدم های ضعیفی هستن و اصلا ارزش اینو ندارن که براشون ناراحت بشی....ولی این چیزها در مورد اون صدق نمی کنه...نمیشناسمش ولی از چیزهایی که در بارش میگن آدم نمی تونه باور کنه که همچین کسی خودکشی کرده باشه....به نظرم خیلی خاص تر از این حرف ها بوده که بخواد خودکشی کنه
فقط تنها چیزی که می دونم اینه که وقتی اسمشو می شنوم یا عکسشو میبینم بدجوری لرزه به وجودم میفته...شاید به خاطر حقیقت تلخی باشه که مدام , به همه ماها که یه جورایی باهاش آشنا هستیم ,گوشزد می کنه
در آخر مثل همه برات آرزوی آرامش می کنم
# posted by MTN : 11:30 AM
