Saturday, January 19, 2008

160

تو اتاق نشستم صدای یکی از این مداح ها میاد:


یاد اون لحظه ای که دو تا ملک سوال کنن

یاد ساکت شدنم

یاد اون شلاقایی که میزنن روی تنم

که بگو خدات کیه
قبلت کجاست

چیه کتابتو

اسم پیمبرتو بگو

کمکم کن نمونه

کمکم کن نمونه

جوابم توی گلو

تو سوال اولی بگم علی

دیگه هر چی که بگن بگم حسین

من قبلتک : حسین

من دینک : حسین

من امامک : حسین

من کتابک : حسین

دینم حسین .... روحم حسین ..... خونم حسین ..... عشقم حسین ....

اول حسین ..... آخر حسین ......

قبله ... مکه .... کعبه .... زمزم .... صفا .....



*****

دلم واسه خدا سوخت !!



یه اس ام اس اومد برام که :
حسین بیشتر از آب تشنه لبیک بود افسوس که بجای افکارش زخمهایش را نشانمان دادند و بزرگنرین دردش را بی آبی نامیدند.
گویا از دکتر شریعتی میباشد



Comments: Post a Comment



<< Home

This page is powered by Blogger. Isn't yours?